۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

من معذرت می خوام!

نه نگرانم نشوید، هنوز حرف همان است که گفتم. اما تیترِ پست پایین، به شدت مرا یاد خاطره ای می اندازد که پیش ترها گفته بودم و فکر کردم برای تلطیف فضا و جهت تیتر! باز این جا تعریفش کنم. حرفِ بیش تر از چهار سال پیش است. وقتی نفسک خیلی کوچک بود. هنوز با پدرش زندگی می کردیم. دو سالش نشده بود. تازه جمله می گفت و کلمه ها را خیلی خوردنی تلفظ می کرد. یک شب حسابی برای خواب بد قلقی می کرد. پدرش هم بی حوصله، این پهلو و آن پهلو می شد. دعوایش کردم. ساکت شد. و بعد از چند دقیقه ناگهان گفت: "ماما معذلت می خوام!"
ذوق مرگ شده بودم. حتی توجه پدرش هم جلب شده بود. دوباره آرام گفت: "ماما معذلت میخوام!" یک جورهایی روی ابرها بودم. داشتم فکر می کردم وقتی هنوز درست نمی تواند تلفظش کند اما می داند کجا باید استفاده شود، نشانه ی ادب و هوش زیادش است... گفتم: "باشه عزیزم بخواب."
کلی فکر های پروانه ای توی سرم می چرخید که بلند  و با سماجت گفت: "ماما معذلت می خوام! میدم (میگم) معذلت می خوام... من معذلت می خوام... من الان معذلت می خوام!!"

۹ نظر:

سیلوئت گفت...

حالا بچه معذلتو با چی اشتباه گرفته بودو همون لحظه ویارشو کرده بوده خدا می دونه :))))

سیلوئت گفت...

حالا بچه معذلتو با چی اشتباه گرفته بودو همون لحظه ویارشو کرده بوده خدا می دونه :))))

medadrangi گفت...

سلام میدونم این اواخر خیلی بی وفا بودم ولی بازم گهگاهی بهت سر میزدمدلم برات تنگ میشه مواظب عسلک باش وهمینطور خودت

مدادرنگی گفت...

راستی قبلاً هم پرسیدم ولی جوابی ندادی میتونم لینکت کنم

مهناز گفت...

ای جانم!طفلک!

admin گفت...

ببین خاطره خانم محترم
کلا این پست و اینجور خاطره نوشتن
باعث نمیشه که نبودنت رو توجیه کنی
کلا حضورت کمرنگه

omid1977 گفت...

مادرو ببين دخترو بگير

نه چيزه
حالا اون معذلت چي بود؟

اعترافات یک قلم گفت...

حالا معذلت و بهش دادی یا نه ؟؟؟؟:))

Gom گفت...

جدا خیلی کیف داره.