۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

همه ی نام ها!

گاهی وقت ها بین فامیل و آشنا، بچه ها که دنیا می آیند عمدن اسم تکراری برای شان می گذارند. مثلا می بینی توی همه ی خانواده های مرتبط! یک رضا پیدا می شود. این جوری می شود که کم کم آدم ها ناچار می شوند، هرکدام را جوری صدا کنند که اشتباه نشود. در خانواده ی ما مثلا شد رضای اقدس... رضای عفت... (اسم مامان ها)... گاهی هم می شود که ناگهان اسم ها به خانواده تحمیل می شوند مثل این که ما خودمان تراکم علی داریم و چند تا داماد علی نام، با دختر ها وصلت کنند. آن  وقت میشود علی ِمهناز (همسرش)... علی ِعباس (پدرش)... بعد با این تراکم در خانواده فکرش را بکنید که هی دوست پیدا کنی و بر تعداد هم نام ها اضافه شود. دیگر نام مادر و پدر و همسر کفاف نمی کند فامیلی ها را هم که بچسبانی قدشان و صدا کنی...  باز توی مهمانی های تان نام ها هی گیر می کنند به هم! صدا میکنی مزیدی اما می خواستی بگویی نوروزی... جوری که یکی را که صدا میکنی تا توضیح بدهی خودت هم یادت رفته کدام را صدا کرده ای!
این جوریاست که باید اطلاع رسانی کرد به دوستان که ظرفیت بعضی اسامی مان پر شده... حالا شما هی بگو مرا این هفته به دوستانت معرفی کن!!

۶ نظر:

حنا گفت...

خوب پس بیا منو معرفی کن...
اسمم تکه ها!

حنا گفت...

خوب پس بیا منو معرفی کن...
اسمم تکه ها!

فانی گفت...

یادش بخیر روزهای اولی که وارد دانشگاه شدم ! در کلاسی که 40 تا دختر داشت ما نه تا پسر بودیم که پنج تایمان اسممان علی بود و یکی مان قسمتی از فامیلی اش علی داشت ! فقط من و سعید و محمدحسین دوستم از علی بودن بی بهره بودیم ! هنوزم که هنوز است مشکل داریم با آن روزها !!!

فانی گفت...

یادش بخیر روزهای اولی که وارد دانشگاه شدم ! در کلاسی که 40 تا دختر داشت ما نه تا پسر بودیم که پنج تایمان اسممان علی بود و یکی مان قسمتی از فامیلی اش علی داشت ! فقط من و سعید و محمدحسین دوستم از علی بودن بی بهره بودیم ! هنوزم که هنوز است مشکل داریم با آن روزها !!!

ماری گفت...

می دونی چی بده ..

بری توی یک کلاس بعد 6 نفره هم اسم تو باشن !(ایکون یک عدد ماری یا همون مریم توی گل مانده !)

ماری گفت...

می دونی چی بده ..

بری توی یک کلاس بعد 6 نفره هم اسم تو باشن !(ایکون یک عدد ماری یا همون مریم توی گل مانده !)