یادم هست سالها پیش، ورنر هرتسوگ (کارگردان آلمانی) با محسن مخملباف گفتگوی دوستانهای داشتند که شرح آن در مجلهی فیلم چاپ شده بود. یک جایی به مخلباف میگوید: "من یک فیلم کوتاه ساختهام. یک خروس را با سه بچه در اتاقی گذاشتم و ازشان فیلم گرفتم. بازی آن بچهها به جایی میرسد که به بیرحمانهترین و فجیعترین شکلی خروس را میکشند. آن فیلم آنقدر آزاردهنده بود که گفتهام تا پیش از مرگم کسی نباید آن را ببیند."
حالا من متوجه شدهام که آدمهای اطرافِ ما گاهی این قابلیت را دارند که تو را بگذارند وسط و با نفرت و خشم و حسدی باور نکردنی، آن قدر بکوبندت که بمیری. واقعن بمیری!
حالا تو میتوانی فکر کنی مثل آن بچهها، این همه خشم و نفرت، از نادانیشان آمده است. به گمانم این طوری تحمل ضربهها آسانتر میشود!
حالا من متوجه شدهام که آدمهای اطرافِ ما گاهی این قابلیت را دارند که تو را بگذارند وسط و با نفرت و خشم و حسدی باور نکردنی، آن قدر بکوبندت که بمیری. واقعن بمیری!
حالا تو میتوانی فکر کنی مثل آن بچهها، این همه خشم و نفرت، از نادانیشان آمده است. به گمانم این طوری تحمل ضربهها آسانتر میشود!