۱۳۸۹ مرداد ۱۷, یکشنبه

خشانت خانگی نفسکی علیه من


تو گوشم بلند بلند داره شعر میخونه، داد میزنه: کر نمی شی این همه داد میزنم تو گوشت؟
_آره! اگه تویی و صدای جیغیت! دارم کر میشم!
_ (همونطور جیغ زنان) آره منم دخترت!
*
یه روزی فروشنده شده... منم مهمون دارم و مشغول حرف زدنیم وحواسمون نیست هی داره برای کالاهاش تبلیغ میکنه
_ بیایین بخرین... بیاین بخرین خیلی خوشمزه است... بیاین بخرین بی معلفتا! میزنم لهتون میکنم ها!
  *
_مامان اجازه میدی تفنگ آبپاشمو پر کنم؟
_نه!
_ بذار دیگه...
_ نه!
_ (حمله به سمت من) حالتو جا میارم جوجه!!
*
داره تو اتاقش بازی میکنه میاد میبینه من نشستم پای لپ تاپم:
_ باز تو نشستی پای لپ تاپت؟ به من توجه نمیشی کارت دارم؟!
_ خب بگو. درباره ی اسباب بازیه؟
_ نه از اون درباره ها نیست!
*
 تنبیه شده، گوشه ی اتاق گریه میکنه و وسطش میگه:
تو مادر خوبی نیستی اصن!
_چرا؟ تو کار بدی کردی نه من!
_ مادره بچه شو ول کرده رفته غذاشو دلست کنه! اصلا هم از اون مادر بامزه ها نیست که بچه شو بخندونه!
_ بچه به مامانش لگد زده چی؟ اون بچه ی خوبیه؟
_ لگدش شوخی بوده تازه مامانش غذا دلست هم کنه نمیخوره تا بمیره!

۱۱ نظر:

papary گفت...

ای ی ی ی جااانم
قهر و آشتی هاشونم، روراسته نه از سر دغل بازی

فانی گفت...

میبینم که نفسک هم داره کم کم آموزشهای لجستیکی پرتاب موشک کروز رو به پایان می رسونه و تو این زمینه واسه خودش یه اوستای کامل میشه !
ایول ! ایول !

شیخ خقگو گفت...

اینقدر سر به سر این شاهدختر نزار جدی جدی دلت کتک میخوادا بچه به این نازی. دی:
حالا تو که جدی جدی اختیاج به کتک داری بنده خدا شوخی لگد بهت زده باید تنبیهش کنی؟
اصلا بچه چه معنی داره سر مادرش دس بلند کنه ها؟

الهام - روح پرتابل گفت...

عاشق اون «درباره ها» شدم

مهدی گفت...

خیلی دختر با مزه ای داری :x
می پکم از خنده وقتی در موردش می نویسی :)

... گفت...

اتفاقا داشتم فکر میکردم باید یه سری دوره ی آموزشی برای بچه های بلاگفاییون بذارم !!! / لازمه :D

omid1977 گفت...

من موندم شما به اين نازكي
برگ گلي

بعد اين بچه اينهمه خشانت رو از كجا اورده؟!

D:

شب گلک گفت...

از صبح تا حالا الکی اضطراب دارم و با یه من عسل هم خورده ننمی شم این جا که رسیدم یه لبخند گنده از ته دل روی لبم نشست...ببوسش این وروجک رو

ماری گفت...

نفسک حق داره

ساقی گفت...

این کامپیوتر و لپ تاپ برای اینا حکم هوو داره !(:
فکر کنم نفسک خشانت خونش رفته بالا!!!((:
مواظبش باش.

مهناز گفت...

قربون خوش زبونیش برم. ببوسش.