۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

رفتنی هاش باید برن!

فردا صبح زود پرواز میکنیم مشهد! همین جوری... یه هویی... دلگیر بودم... دوستی پیشنهاد داد... فکر نمی کردم بشه... چند تا تلفن و لطف خدا و کمک دوستان و... شد! 
پرواز برگشتمون رو گرفتم برای رشت که یه سر هم بریم پیش مامان اینا و دریا و...
هدف فقط اطلاع رسانی بود وگرنه می دونید که من در هر صورتی آپ میکنم و گودر صفر میکنم و ... مگه اینکه مرده باشم!
دیگه...
طبق معمول ... هنوز یه ماه نشده که نفسک شده نفسک... اون قدری طرفدار پیدا کرده که چپ و راست براش نت میزنن و مهمون این ور اون ور میشه! آدم حسودیش میشه!! عطیه عزیز هم نوشته... که باید یادم باشه... بعدن یه روزی... تو یه پستی... مفصل جوابش رو بنویسم... بابت این نفس گیری...


پ.ن1: اولین سفر این جوریه من و نفسک میشه...پرواز های قبلی کوچولو بوده... یادش نیست... ذوق مرگ لحظه شماری میکنه!
پ.ن2: خب بچه ای دیگه! اینه که من میگم مرد باید مـــــرد باشه! به سن هم ربطی نداره! رفتی لایک هات رو جمع کردی که چی؟! آخ کوچولو... کوچولوی طفلکی...
پ.ن3: خدایا کمک کن ببخشم و فراموش کنم...

۱۱ نظر:

... گفت...

ما رو هم که دعا میفرمائید ؟!!!

سفر خوبی داشته باشید

ولی خب اطلاع رسانیتون ضعیفه / دیر اعلام کردید / بچه ها فرصت نمیکنن لیست درخواست هاشونو بنویسن

مهدیس گفت...

اخی سفر خوش بگذره
یعنی الان ااز اونجا برا من کامنت گذاشتی؟؟
یعنی یه عالمه مرسی که به یادمی

مسافر کوچولو را ببوس و حسابی با هم خوش بگذرونیییییییییییید

مهدیس

مرحومه مغفوره گفت...

نفسک تو که کلا زندگیه!
عاشقشم

ساقی گفت...

سفر خوش و بی خطر.
التماس دعا.
ایشالا به هر دو تاتون خوش بگذره.
خیلی مواظبش باش.
ببین موقع پرواز چیکار کنه!!!(:

papary گفت...

نفسکت رو که دوستش دارم یه دنیا.
بهتون خوش بگذره حسابی و یکی از بهترین سفرهای عمرتون باشه.
بی خطر و خوش و با سلامتی برین و برگردین

S.SH. گفت...

سفر به خیر و سلامتی...

هری هالر گفت...

سلام حاج خانوم، کم پیدا شدی... فکر می کردم نکنه غرهایی که بابت وبلاگت زدی... اومدم دیدم هستی...

ناشناس گفت...

برای من هم دعا کن
خودت میدونی واسم چی دعا کنی
سفر خوش و پر از خاطره باشه

خودش گفت...

چقدر اینجا باحاله! خیلی خوش گذشت! به خصوص با نفسک! و البته پست "آرام و معقول بلد نیستم" رو خیلی دوست دارم. نمیدونم برات تلخه یا شیرین! اما میدونم به شدت قابل لمسه و برای من یادآور یه تعداد خاطره تلخ و شیرین! امیدوارم با نفسکت یه عمر به خوشی زندگی کنی.

admin گفت...

ما رو هم دعا بفرمائید نفس خاتون

نفسک شما توی اداره ماهم کلی طرفدار پیدا کرده

مهدی نبوی گفت...

خییییلییی شیرینه :*
بیشتر ازش بنویس :x
ممکنه چند سال دیگه که بره مدرسه ، هم مدرسه ای هاشم بشناسنش :))