۱۳۸۹ مرداد ۲, شنبه

صداقتش!

میاد بغلم میکنه و لوس میشه و میگه: میدونی هستی چیکار کرد؟! (دختر خاله اش) میگم نه...
_ با رنده ی اسباب بازیش شیرینی ها رو رنده کرده بود، ریخته بود تو قابلمه... بعد تو بازی ما مثل پلو خوردیمش!
میگم: خیلی کار بدی کردید... حتما اتاق رو به گند کشیدید... خاله ببینه دادش در میاد...
میگه: خب حالا اجازه بده منم برای خودم درست کنم!
_ من بهت میگم کار اون کار بدی کرده... تو هم میخوای تکرار کنی؟!
خیلی جدی! خیلی عاقل اندر سفیه به من نگاه میکنه و میگه: ببین من همه چی رو میام بهت میگم! پس تو هم اجازه بده!
بعد من خلع سلاح شده، میگم باشه... مراقب باش نریزی رو زمین... 
میریزه... گند میزنه به فرش... جارو میارم...تمام اسباب بازی هاشو میریزم تو ظرفشویی و خودم میشورم... مکافاتی میشه ها... اما دعواش نمیکنم... هی به خودم میگم بذار رفیق باشیم... بذار هر گندی میزنه بهم بگه... بعد ته دلم آرزو میکنم بزرگتر هم که شد بگه... هر غلطی کرد فقط اعتماد کنه و بهم بگه...
چون هرکاری بکنه... هرچقدر هم بد... من تا ابد عاشقشم...

۱۲ نظر:

... گفت...

کار بدی نکرده که / به این خوبی / من که خوشم اومد :D

احسان عیوضی از افریقا گفت...

قلبون برم دختر رک و راست رو !!!

اینطوری بهتره ... این که آدم با بچه هاش رفیق باشه ... اعتماد خیلی مهمه ...

papary گفت...

روش مامان منو پیش گرفتی... خوشم اومد... انقدر الان باهم دوستیم که اگر یه جا نگم مامانمه خیال میکنن یکی از دوستامونه

باران گفت...

بچه ها نعمتن .هر چقدر محبت ببینه پاکتر و سالمتر بزرگ می شه . نترس لوس نمی شه .
دلم می خواد نفسکتو محکم بغلش کنم تا جیغش درآد .
2 ماه خواهر زاده ام رفته فقط با وب کم می بینمش دلم آب می شه ...
یه دونه گنده نفسکتو ماچش کن .

الهام - روح پرتابل گفت...

مرحومه مغفوره زیر پست توی گودر نوشته میلی به پذیرفتنش به عنوان فرزند خوانده نداری؟ من اومدم اینجا زیر درخواستش ایضاً بزنم وایستم توی صف. لطفاً مراحل و شرایط فرزندخواندگی رو از طریق رسانه های عمومی اعلام کنید.

منتظران

جلیله گفت...

الهی! شما هم مثل من چه حالی میکنی با این فرشته کوچولوت. واقعا دنیایی دارن.
الهی همش سایه ات بالا سرش باشه.

سیلوئت گفت...

آخ چقدر این روزا همچین مامانایی با همچین طرز فکری کمن ! فقط قول بده به خودت که همینجوری بمونی... تا 20 سالگیش و حتی بعدش... اونوقت واقعا نعمته که فکر کنه هرکاری که بکنه می تونه بیاد بهت بگه... هرکاری

مهناز گفت...

نفس جان سخت نگیر قربونت برم. فرش و لباس و تیر و تخته اگه تمیز هم نشه، اشکالی نداره. مهم رفاقته که با پول خریده نمیشه. خودت که اینا رو بهتر از من میدونی. بارمان، جند روز پیش روی پای من نشسته بود و من داشتم نهار میخوردم. هی آب دهنش رو قورت میداد. دستش رو بردم توی بشقابم. چنگ انداخت برنجا رو برداشت و ریخت روی زمین! منم دلم ضعف می رفت براش. مراقب خودت باش.

Gom گفت...

خوبه همه چیزو بگه

شیخ حقگو گفت...

مطمئن باش اگه باهاش رفیق باشی وقتی بزرگ شد هیچ گندی نمیزنه

یک ایرانی گفت...

وقتی بهت گفته اجازه بده، مگرنه دیگه بهت چیزی نمیگم، یعنی این را هم چون مجبور بودم دارم میگم.
مطمئن باش اینطوری فقط چیزهایی که لازم باشه را بهت میگه. فقط چیزهایی که مجبوره بهت بگه.

ناشناس گفت...

مطمئن باش همينجوري مي شه .. من و مامانم الان همين طوريم.. فقط يه وقتايي يه رازهايي رو بزار برا خودش بمونه.. يه وقتايي وقتايي كه بزرگتر شد بزار گريه كنه و بهت نگه برا چي.. شايد خودش هم ندونه..
اميدوارم هميشه خندون و شاد باشه. باشين..