۱۳۸۹ مهر ۲۴, شنبه

حواست باشد، هیچ کس امن نیست!

توی فیلم خارجی ها می‌گویند! متهم را که دستگیر می‌کنند تند تند حالی‌اش می‌کنند که از این لحظه هرچه بگویی در دادگاه علیه خودت استفاده می‌شود. بعد وقتی او به من می‌گوید حرف بزن این جمله هی تو ذهنم بالا و پایین می‌شود. "چه چیزی می‌توانم بگویم که تو مرا قضاوت نکنی؟ که بعدن همان را علیه خودم استفاده نکنی؟" همه ی آدم ها این طورند... (شاید بعضی ها نه)... دکتر باشند... یک آدم معروف و محبوب... مبارز سیاسی... یا همان مهندس سر به زیر محجوب... فرقی ندارد... هیچ کس امن نیست... از کجا معلوم که چهار روز بعد توی وبلاگش همه ی آن ها را ننویسد؟ وبلاگ هم که نداشته باشد، بدتر است!
او حرف می‌زند و من گوش می‌کنم... همین بس نیست؟ خیلی هم خوب است... من راضی‌ام اما او نیست. هی وسط هایش می‌گوید حرف بزن... چیزی بگو... تو هم تعریف کن... آن جمله را هی بالا و پایین می‌کنم و حرفم را می‌خورم و به خودم می‌گویم هیچ کس امن نیست. حواست باشد! اما باید یک چیزی باشد که من هم بتوانم تعریف کنم... که خطرناک نباشد... که بعدا علیه خودم استفاده نشود... آن وقت بین آن دس دس کردن ها و من و من کردن ها جوش می‌آورد و می‌گوید: یک امشب را خفه خون نگیر لطفا! این می‌شود که فکر می‌کنم این ها را تعریف کنم: آن کتابی را که گفته بودید خریدم. چند صفحه ی اولش بد نبود... برای مهمانی آخر هفته هنوز کفش مناسب ندارم... چشم چپم درد میکند. دکتر گفته عینک بزنم... حالم بهم میخورد از عینک! لنز را ترجیح میدهم... اما شب و نصفه شب که نمی‌شود لنز گذاشت...  راستی می‌دانستید حراج پاییزه شروع شده است؟!... دیشب اصغر آقا با این علی آقای سوپرمارکتی دعوایشان شده بود... راستی خبر داشتید فیلم اول باکس آفیس این هفته کدام شده است؟ همان فیلم ترسناکه است... می‌دانید که من ظرفیت دیدن فیلم های ترسناک را ندارم!
بعد فکر می‌کنم اگر وسط هایش خوابش نبرد، حسنش این است که دفعه ی بعد دیگر نمی‌گوید یک چیزی تعریف کن!
اما گاهی آدم گرفتار آدم های باهوش می‌شود... که صاف منظورشان را مشخص می‌کنند: فقط راجع به من و خودت حرف بزن!
بعد به قدر یک جان‌کندن فکر می‌کنم و حواسم هست که من هیچ کس را آن قدر نمیشناسم که کله ام را بشکافم و عریان شوم برایش. این است که می‌گویم: تو خوبی!
ـ همین؟!!
بله همین! دقیقا همین جوری می‌شود که آدم می‌فهمد تا آخر دنیا نه تو راضی می‌شوی... نه او! و این ماجرا اصلا ته خوشی ندارد!