دارم تند تند یه چیزایی رو میگم که یادش نره سرشو تکون میده میگه: حله چِشاته!
نمیتونم نخندم، عادت ندارم به این جور حرف زدن...
از اون نگاه آتیشیها میکنه، میگه: برو از جلو چشمام، دیگه نبینمت!
ینی محبتش سه ثانیه دووم نداره!
نمیتونم نخندم، عادت ندارم به این جور حرف زدن...
از اون نگاه آتیشیها میکنه، میگه: برو از جلو چشمام، دیگه نبینمت!
ینی محبتش سه ثانیه دووم نداره!