۱۳۹۱ بهمن ۹, دوشنبه

همان وقتی که تو منکر وجود من شدی!

خیانت که ببینی می‌فهمی با یک هرزه باشد یا اسم و رسم دیگری رویش باشد، مهم نیست... مهم این است آدم‌تان دنبال کی دویده است. یک روزی، زنی، شوهرش و دخترجوانی را در آغوش هم غافل‌گیر کرد. همان وقتی که شوکه نگاه می‌کرد، همان وقتی که دنیا روی سرش خراب شده بود، همان وقتی که فکر می‌کرد این درد او را خواهد کشت، دختر دوید، مرد هم دنبال دختر دوید... همان وقتی بود که زن از خودش می‌پرسید: پس من چی؟! و منتظر ماند... ساعت‌ها... روزها... مرد و دختر رفتند. مرد دختر را انتخاب کرد... بعدها از انتخابش پشیمان شد... همان وقتی بود که  وکیلش به وکیل زن پیغام داد، موکل من آمادگی بازگشت به زندگی مشترک را دارد! ولی زن تازه فهمیده بود برای مرد وجود ندارد. نداشته است... و نخواهد داشت...
همان وقتی که مردی گفت من زن ندارم... دوست دختر ندارم... کسی در زندگی‌ام نیست... منکر وجود شما شده است... همان وقتی است که آدمِ شما دنبالِ یکی دیگر دویده‌است نه شما...  و این دردش از هر زخمی کاری تر است... 
دیدم که می‌گم!