خیلی بچه بودم... آنقدر که چیزهایی در مه یادم هست... جادوی اولین تئاتر چیزی نیست که هرچقدر کوچک باشی کاملن از ذهنت پاک شود. "یک جفت کفش برای زهرا" را دیده بودم. فاطمه معتمد آریا و حمید جبلی را خوب یادم هست. بعدن مرضیه برومند و راضیه برومند را شناختم...
این روزها یک گروه موسیقی آلبومی دادهاند بیرون به اسم آقای بنفش. اسم گروهشان پالت است. چیزی که جالب است و در ایران تازگی دارد، مراسم رونمایی از آلبوم است. (دست کم من پیش از این همچین چیزی را نشنیده بودم) توی شهرکتاب مرکزی مراسم داشتند... هیچکس آن ازدحام جمعیت را پیشبینی نمیکرد. اجرای موسیقی عالی بود. بعد هم نشستند آلبوم را امضا کردند و فروش خوبی هم داشتند.
حالا ربطش... آلبوم را به مرضیه برومند و هنگامه مفید تقدیم کردهاند. وقتی خواندمش... فکر کردم بدون مرضیه برومند ما چقدر کم میخندیدیم... چه بچگیمان... چه وقتی بزرگتر شدیم... از شهر موشها و خونهی مادربزرگه بگیر تا آرایشگاه زیبا و کارآگاه شمسی و مادام...
خلاصه که این آلبوم آقای بنفش - صرفنظر از علاقمندی خاص بنده به رنگ بنفش :) - کار خوبی است. دروغ چرا همهاش را دوست نداشتم... اما دوست داشتنی کم نداشت... و از همه مهمتر تقدیمنومچهاش حرف دل ماست... بخرید... گوش بدهید...
پ.ن: عنوان بخشی از ترانهی والس شمارهی یک از همین آلبوم است که خیلی دوستش دارم...
۴ نظر:
وای وای وای اخه من چهجوری الان تورو ماچت کنم یه دونه سفت و محکم!!! آخه نمیدونی چقدر من 3-4 ماه پیش که دموی نیم دقیقه ای این آهنگو شنیدم دنبالش گشتم و دلم میخواست بتونم بدمش به فیلمبردارمون که اگه میتونه ازش استفاده کنه و وقتی فهمیدم اصلا هنوز آهنگ کاملش پخش نشده چقدر خورد تو پرم !!! الان واقعا محظوظ شدم از شنیدن ورژن کاملش.. مرسی که شادیهاتو با ما قسمت میکنی :)) مااااااچ
خداروشکر نوشته های من به یه دردی خورد :)
:) انقدر که از نظرت خوشحال شدم از پستت نه!!!!!! بالاخره ما لبخند شما رو دیدیم:)
این آهنگو هر چی بیشتر گوش میدم بیشتر خوشم میاد، دو روز پیش تو soundcloud با صدای امید نعمتی آشنا شدم خیلی دلنشینه آهنگ حرمان اِش اولین آهنگی بود که خوشم اومد، عاشق خوانندش شدم
ارسال یک نظر