۱۳۹۱ اسفند ۱۳, یکشنبه

هی تو! آن بالا... من جایزه‌ام را می‌خواهم!


اسکار مهم است؟ اسکار گرفتن مهم است؟ چه‌کسی مستحق گرفتن اسکار است؟ نظر من را می‌خواهید اسکار را باید بدهند به من... 
اسکار را باید بدهند به من، برای همان لحظه‌ای که از بی‌انصافی کسی بغض دارد خفه‌ام می‌کنه اما جلوی بقیه می‌گویم بی‌خیال... مهم نیس... بگذارید بگوید... و همه باور می‌کنند...
اسکار را باید بدهند به من، وقتی با دوستانم هستم، آن‌قدر شلوغ و شادم که گاهی سربسرم می‌گذارند و به من می‌گویند سرخوش! و من خیلی از آن لحظات قفط جلوی ریختن اشکم را گرفته‌ام...
اسکار را باید به من بدهند، برای آن شب‌هایی که توی تاریک روشن اتاق خواب، بعد از یک سکانس نفس‌گیر و یک بازیِ خوب! در اولین دقایقِ تنهایی، صدای گریه‌ام را توی بالشت خفه می‌کنم مبادا بشنود و بپرسد چرا؟!
اسکار را باید بدهند به من، وقتی دنیا دنیا دلم برای لحظه‌های بودنت... با هم خندیدمان... با هم رقصیدمان... حتی با هم دعوا کردن‌مان تنگ شده است و بغضم را می‌خورم و به جایش می‌گویم نه، خوبم... دل‌تنگ نیستم... و دوستی می‌گوید به محکم بودنت به منطقی بودنت حسودیم می‌شود!
اسکار را باید بدهند به من... اسکار را باید بدهند به تو... اسکار را باید بدهند به ما...