۱۳۹۲ خرداد ۹, پنجشنبه

نه! بدتر از این نمی‌شود!

یک تفکر عجیبی بین آدم‌هایی که به خدا اعتقاد دارند وجود دارد و آن هم این است که می‌گویند وقت خوشی اگر تشکر کنی و حواس‌ات باشد که چه لطفی به تو کرده تاثیرش بیشتر از ذکر وقت ناخوشی است... سال‌ها پیش برای همین نفسک، بارداری بد و سختی داشتم. چهار ماه تمام نمی‌توانستم هیچ بویی را تحمل کنم و غذایی بخورم مدام بیمارستان و زیر سرم بودم. جوری که پدر نفسک رسمن اعلام کرده بود دیگر مرا بیمارستان نمی‌بَرد و می‌گذارد بمیرم! وقتی آن دوران را گذراندم، پدر نفسک هم دست از لجبازی برداشته بود. صبح ها ساعت 6-7 صبح از خانه بیرون می‌رفت. مردی که همیشه حوالی یازده صبح بیدار می‌شد و تا دوازده بیرون بود، معجزه بود! من خیال می‌کردم بچه دار شدن تغییرش داده... کاری به کار من نداشت و کمی مهربان شده بود همه این ها باعث شده بود که گاهی توی دلم می‌گفتم ممنونم من خوشبختم!
بعدتر همه چیز خراب و خرابتر شد. و فهمیدم آن روزها در واقع تازه خانه‌ی دیگری را با زنی که دوست داشت اجاره کرده بود و خوشحال آن جا زندگی می‌کرد. این یعنی من آن روزها خوشبخت که نبودم هیچ، مقدمات بدبختی‌های بیشترم فراهم می‌شد. وقتی گفت آن زن را دوست دارد و به خاطر من ترکش نمی‌کند، فکر می‌کردم اگر خدایی وجود داشته باشد لابد آن روزها داشته به من می‌خندیده!
بعدتر خیلی وقت‌ها شد که خیال کردم همه چیز خوب است و تهش گندش در آمد که اوضاع همان‌قدر گند و بد بوده است. مثل آن تختخوابِ قرمز و دسته گل صبح روز بعد و... توهمِ خوشی...
دو هفته‌ی پیش باید برای چکاپ بعد از عمل قلبم می‌رفتم. چهار ماه از عملم گذشته بودم و من یک ماه تاخیر داشتم. با هم رفتیم بیمارستان قلب تهران. دکتر که گفت همه چیز خوب بوده است خوشحال شدیم. و من باز فکر کردم چقدر همه چیز خوب است... و بلافاصله ترس برم داشت. بیراه هم نبود.  کمی بعد وقتی قرار شد خانه را تحویل بدهم... از این بنگاه به آن بنگاه رفتن... قیمت‌ها... به خودم می‌گفتم باز تو ته دلت احساس خوشبختی کردی؟
حالا دارم خانه را عوض می‌کنم. فکر می‌کنم خانه‌ی جدید را دوست داشته باشم! تقریبن دوبرابر پولی که داده بودم را باید پرداخت کنم ولی همه چیز دارد خوب پیش می‌رود. توی محل کارم همه چیز خوب است. همه خوبند. قرار داد بسته‌ایم. بیمه شده‌ام و...
و من... اصلن دوست ندارم بگویم که خوشبختم... شما بخوانید کلی هم بدبختم و گرفتارم و اصلن بدتر از این نمی‌شود!