۱۳۹۰ اردیبهشت ۴, یکشنبه

آدم باید به ماشین خوشگلا بگه دربست!


*از کلاس موسیقیش برمی‌گشتیم. آژانس ماشین نداشت.  به مربیش گفتم می‌ریم سر خیابون دربست می‌گیریم. یه کم که گذشت بهم می‌گه: چرا به ماشین خوشگلا نمی‌گی دربست؟! تو به زشتا می‌گی! بذار من خودم بگم!

*یه روز موقع ظرف شستن اومده بهم می‌گه: 
- می‌دونی مامان! کاش یه روزی بشه تو هرچی می‌گم گوش کنی!
- خب من که گوش می‌کنم
- گوش میدی؟ اگه الان بگم چَپه شو! دستا و پاهاتو بگیر بالا تو گوش می‌دی؟

*موقع دکتر بازی با عروسک‌هاش یه کاغذ آورده می‌پرسه: مامان من چه مریضی داشتم سُرم زدم؟
- اسهال استفراغ گرفته بودی
- خب اسمال استقراق رو برام بنویس یعنی این بچه‌  گرفته بعدش بنویس حتما باید پدر و مادرش باید براش جایزه بخرن وقتی سرم زد! بنویس دو تا جایزه... نه سه تا چون خیلی بیمارستانش درد داره!
 

۸ نظر:

admin گفت...

خدا حفظش کنه این نفسک رو

گلبرگ از ترکیه گفت...

ای جاااااااااان
دلم تنگ شده بود یه چند وقتی بود بلاگ اسپات اینجا فیلتر بود البته از گودر گاهی می خوندمت خوشحالم رفع فیلتر شد

خدیجه زائر گفت...

چه دنیای قشنگی داره کودک.......

هما گفت...

واي مردم از خنده. جدي جدي عاشق اين عسلك نفسك توام

هما گفت...

واي مردم از خنده. جدي جدي عاشق اين عسلك نفسك توام

innaoon گفت...

سلام.
خوبی؟
اصولا از جمله معدود کسانی هستی که هنوز منتظر کامنتشونم.
در مورد نفسکت هم که نیازی به گفتن نیست. تو این اوضاع بیریخت و اعصاب خورد کن هنوز خوندن شیرین زبونیاش باعث دلخوشیه. خدا نگهش داره.
در راستای رومن گاری خوانی شدیدا توصیه میکنم لیدی ال رو بخونی. البته نه وقتی که خیلی کلافه ای.
خوش باشی.
فعلا....

مازیار گفت...

خوب راست میگه بچه باید براش جایزه بخری دیگه

فانی گفت...

دربست !!!