۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

ناخن انگشت کوچیک دست راستم، دوسِت دارم!

ناخن انگشت کوچیک دست راستم، حالش خوبه. نگاش که می‌کنی هیچیش نیست. ولی وقتی از چند میلیمتر رشدش بیش‌تر بشه یه خط میافته وسطش و از همون‌جا قاچ می‌خوره... هرچقدر بلندتر بشه این شکستگیه بدتر و بیش‌تر معلوم می‌شه... تنها راهش کوتاه کردنشه... یه مدت بعد دوباره به محض این که بلند بشه همین آش و همین کاسه است... یه بار یکی از دوستام بهم گفت لابد خیلی قبلنا بهش ضربه خورده ولی من هنوز نمی‌فهمم چطور ممکنه یه ضربه‌ای یه روزی یه جایی به ناخن انگشت دست راستم خورده باشه و من یادم نمونده باشه و این‌جوری تا نمی‌دونم کی برای من یه شکاف گذاشته باشه...
حالا مدتیه گمون می‌کنم یه دونه از این قاچا تو مغزم دارم! منو که ببینی هیچیم نیست! خیلی خوبم... می‌گم می‌خندم، عادی‌ام. حتی وقتی وارد یه رابطه‌ی دو نفره می‌شم اولش خوبم... کافیه رابطه بلند بشه... کم‌کم اون شکافه معلوم می‌شه... من کم میارم... اعتراف می‌کنم منم که کم میارم... منم که بی حوصله می‌شم و یه هویی همه‌چی رو خراب می‌کنم... حالا دارم فکر می‌کنم دقیقا کدوم یکی از ضربه‌ها باعث این شکافه شده... اون یکی؟... نه اون یکی بدتر بود... شایدم اون یکی...
لابد تعداد ضربه‌هایی که به ناخنم خورده هم زیاد بوده ولی من چیزی یادم نمیاد...  گمونم این وسط به ناخن انگشت کوچیک دست راستم ظلم شده... باید از دلش در بیارم...

۱ نظر:

Unknown گفت...

دوستانی که میخوان برای من پیغام خصوصی بذارن ... اینجا کامنتی که میذارید رو تا من تایید نکنم منتشر نمیشه... حرفتون رو بزنید... من اهل ایمیل بازی نیستم...
ضمن اینکه یه سری دوستان هم میان لطف میکنن کامنت میذارن چیزی میپرسن و بعد شاکی میشن که چرا جواب ندادم... بدون آدرس؟ بدون مشخصات؟ لابد باید تو یه پست جواب بدم؟
آره؟
شووووخی میکنید!!!
:)