میخوام یه اعترافی بکنم... گاهی وقتا من از حموم که میام لباس نمیپوشم... مخصوصن وقتی هوا گرمه... خوشم میاد که با حولهی نیموجبی که پیچیدم دورم ول بگردم تو خونه... موهامو خشک نکنم و ولشون کنم که نم و خیسیشونو تا چند ساعت رو شونهها و کمرم حس کنم... و بدون استثنا... بی اغراق... هربار بعد از این کار گلودرد میگیرم... ولی باز آدم نمیشم... الان گلو درد دارم...
بعد بهم میگه چرا دکستر رو سرِ سیزن سه ول کردی... میگم واسه اینکه خسته شدم از بس غصهی دستگیر شدنشو خوردم... چرا واسش درس عبرت نمیشه؟! یکی نیس بگه نیس واسه خوت درس عبرت میشه؟!
*یکی(؟!) برای پست پایین کامنت مرقوم فرموده برام: آدمهای ناسپاس و بیلیاقتی چون شما! و من ناگهان متنبه شدم... با ابراز پشیمانی و ندامت فراوان خواستم تشکر کنم از این دوست عزیز... خدا کنه دیر نشده باشه... ینی ممکنه منم آدم سپاسگذار و لایقی بشم؟ آه خدای من... آه...
۳ نظر:
منم به همچنین... البته گلو درد نمی گیرم....این موهای خیسم میوفته روی حوله...خیس میشه، سینه ام درد می گیره :ی
یه چیزائی باید که به هر قیمتی درس عبرت نشه !
:)) منم همیطوریم
ولی طوریم نمیشه عادت دارم
ارسال یک نظر