۱۳۸۹ بهمن ۱۰, یکشنبه

جهت یادآوری داشتن چیزهای خوب در زندگی!

نفسک در روزهای اخیر:

_ مامان شجاعی و قویی بهتره یا پولداری؟! _نمی‌دونم!
_ من می‌دونم شجاعی! میدونی؟ به نظرت ما فقیریم یا پولداریم یا قصر دار؟!!
_نمی‌دونم...
_ما پولداریم چون فقیر نیستیم ولی قصر هم نداریم!!


_ مامان دوست داری بری زندان؟!
_ نه!
_ پس چرا منو هل دادی؟ اگه بیافتم یه چیزیم بشه باید بری زندان!


تو پی ام سی یکی داره سوزناک می‌خونه: نگو خداحافظ...
نفسک داره لگوهاشو جمع می‌کنه زیر لب هم آواز می‌خونه بعد از هر نگو خداحافظ خواننده صداشو می‌لرزونه و می‌گه: پس چی بگم؟!

۱۲ نظر:

سامانتا گفت...

ای جانم که میخواد مامانشو بفرسته زندان با بچه خوب رفتار کن که اگه ازت شکایت کرد یکی روش بشه یکم ازت دفاع کنه هل نده مادر هل نده
شیرین زبونیاش شاهکاره ماشالا نشنیده بودم تا حالا
عاشقونم

فانی گفت...

بگو سلاااااااااااام !

آرامش گفت...

آخیش..دلمون وا شد اومدم اینجا...
مردیم از بس گودری خوندیمت...
بگذریم..
احوالات خودتون و دختر بلاتون چطوره نفس جان ؟ توجه دارین که یه مدتیه کم می نویسی...(آیکن عینک دودی)

آرامش گفت...

آخیش..دلمون وا شد اومدم اینجا...
مردیم از بس گودری خوندیمت...
بگذریم..
احوالات خودتون و دختر بلاتون چطوره نفس جان ؟ توجه دارین که یه مدتیه کم می نویسی...(آیکن عینک دودی)

قلمو گفت...

چه جوری تا حالا بچتونو نخوردین؟ نفسک پتانسیل زیادی واسه بلعیده شدن داره!
خدا حفظش کنه.

omid1977 گفت...

بچه اي كه ماماني مثل شما داشته باشه
معلومه كه با شنيدن يه شعر و غليان احساسات
صداشو می‌لرزونه و می‌گه: پس چی بگم؟!

D:

مهناز گفت...

جهت یادآوری داشتن چیزهای خوب در زندگی!! این بهترین موضوعی بود که بعد از مدتها ننوشتن، توجیهت کرد. یه روزایی منم فقط به این فکر میکنم که چه نعمتی دارم توی زندگیم. این نفسک عزیز رو بچلون لطفا!! اما یه جوری نشه که بری زندان نفس جان :)

فرياد گفت...

بيشتر از نفسك بنويس. من عاشق اون خاطره آخريه شدم كه صداشو مي لرزونده.

غاده گفت...

"پس چی بگم" عالی بووووود.... :)
ما پولداریم چون فقیر نیستیم قشنگترین استدلال منطقی بود که شنیدم...اگه کسی مثل من فلسفه خونده باشه اون وقت متوجه میشه که این نفسک کوچولو برای خودش یه پا فیلسوفه!
:)

حسن گفت...

درسته که چن بار قصد کردم بیام سر بزنم( دو قدم راهم بیشتر نیست تا وبلاگ یا فیسبوک) دو سه باری یادتون افتادم ولی باید اعتراف کنم اینا رو دیدی که یه دوست بهشون سر میزنه ولی تنبلی میکنن هی میگن برم یه حال بپرسم ولی اخر نمیرن الان من تو اون مایه ها شدم بعد به خودم تذکر دادم که بده . نکن . زشته الان متنبه شدم .

حسن گفت...

بعد اون سخنرانی که داشتم باید عرض کنم که ماشالله نفسک شما دارد هی روز به روز فلسفی تر میشود ها .
( از این گلا قرمزا هست . از همونا )

ساقی گفت...

سلام
خوبین؟
یعنی جوابای این نفسک شاهکاره!استدلالشم که از همه عالیتر!(:
دارم به این فکر میکنم که وروجک حتما تا دو سال دیگه میره ازم شکایت میکنه!!!

ای جااااان!پس چی بگم؟!(: