دیشب خواب بدی دیدم... منظورم خواب ترسناک است... اگر مطمئن بودم با دوا درمان خوب میشود میرفتم دکتر... کابوسهایم پر از تاریکی و هیولا و تعقیب و گریز است... هیچ فیلم ترسناکی را نگاه نمیکنم... قبل از خواب به گل و بلبل و چیزهای خوب فکر میکنم اما...
دیشب توی خواب مثل بچگیهایم رفتم توی اتاق خواب مامان و بابا... بچه که بودم مامان را صدا نمیکردم... میرفتم پایین تختشان دراز میکشیدم که به محض روشن شدن هوا فرار کنم و بروم توی اتاق خودم و کسی هم نفهمد... هرچند مادرم همیشه صبح روز بعد مرا دیده بود که آمدهام و رفتهام... ولی دیشب توی خوابم مامان هم یکهویی روی تخت نبود... و صدای عجیبی میآمد... اتاق تاریک بود... ترسیده از خواب پریدم... هر بار که چشمم را میبستم اتاق خواب خالی و ترسناک را میدیدم که صدای زوزه از دور میآمد...
دیشب توی خواب مثل بچگیهایم رفتم توی اتاق خواب مامان و بابا... بچه که بودم مامان را صدا نمیکردم... میرفتم پایین تختشان دراز میکشیدم که به محض روشن شدن هوا فرار کنم و بروم توی اتاق خودم و کسی هم نفهمد... هرچند مادرم همیشه صبح روز بعد مرا دیده بود که آمدهام و رفتهام... ولی دیشب توی خوابم مامان هم یکهویی روی تخت نبود... و صدای عجیبی میآمد... اتاق تاریک بود... ترسیده از خواب پریدم... هر بار که چشمم را میبستم اتاق خواب خالی و ترسناک را میدیدم که صدای زوزه از دور میآمد...
فکر کردم باید به یک نفر زنگ بزنم که حرف بزنیم... ولی دیدم معذبم... از ترسم شرمنده بودم و هرچقدر به خودم میگفتم خجالت بکش فایدهای نداشت... چشمانم که بسته میشد صداها و هیولاها هجوم میآوردند... اس ام اس دادم که بیدارید؟ خواب بد دیدهام... و بعد از چند تا اس ام اس حس کردم خواب از سرم پریده است...
گوشی را گذاشتم کنار این پهلو به آن پهلو شدم... یادم افتاد اوایل زندگی مشترکمان وقتی خواب بد میدیدم بیدارم میکرد... صدایم میکرد که بیدار شو... خواب بد میبینی؟ توی خواب ناله میکردم... و یکبار گفت که به موهایم چنگ میزدم... دوسه ماه یکبار اتفاق میافتاد... مثل الان نبود... شاید به خاطر احساس امنیتی بود که دونفری خوابیدن در آدم ایجاد میکند... اما بود... کم کم دیگر بیدارم نمیکرد... از خواب میپریدم و صدایش میکردم... و آخرهایش کمی پیش از جدایی، صدایش هم میکردم غر میزد که بخواب! من شانههایش را میدیدم... که پشت به من خوابیده بود و توی دلم با ترس و بغض میگفتم لااقل برگرد طرف من! تروخدا... فقط برگرد طرف من...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر